۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

دیلی تلگرام

میو

(https://t.me/dan_ryo)

حضور گرم و پرنورتان باعث خرسندی ما میشود:دی

همینجا از همین الان میگم، قول میدم کمتر حرف بزنم بیشتر آهنگ بفرستم-

  • نظرات [ ۷ ]
    • Bella ִ𖧧
    • شنبه ۲۱ بهمن ۰۲

    little tradition

    سه سال معادل هزار و نود و پنج روز،

    تولدت مبارک آبی کوچولو.

    خوشحالم وبلاگ زدم و با کلی آدم جالب، شماها(همتون) آشنا شدم.

    • Bella ִ𖧧
    • شنبه ۱۴ بهمن ۰۲

    این همه سوال پرسیدم ایندفعه جواب دارم

    ساده‌ست. وقتی دیگه برات آغوشی نمونده، عادت می‌کنی. به اینکه روی پاهای خودت بایستی و زخمای خودتو خوب کنی عادت می‌کنی. دیگه کسی نیست که سعی کنه حالتو خوب کنه و بهت بگه آدم خوبی هستی یا تلاشتو کردی، ولی تو یاد میگیری مواظب خودت باشی و حتی اگه پناهگاهی برات نمونده یه پناهگاه بسازی یا اصلا یاد میگیری کمتر پناه بری و بیشتر بجنگی. فکر کنم اینم یه بخشی از بزرگ شدنه که یاد بگیریم تنهایی هم، زنده بمونیم و زندگی کنیم.

    .

    من خونمو ترک کردم. خونه ای که مکان نبود مختصات خاصی نبود قلب داشت خون توی رگاش جاری بود و جوری زندگی میکرد و حرف میزد که انگار میدرخشه. ولی من از خونه رفتم قبل از اینکه قلعه شنی آرزوهامون با موجای دریا خراب بشه. بالاخره شب میشد و آب دریا بالاتر میومد قلعه شنی مون خیلی زود از بین می‌رفت. تموم دلیل و امیدمون لای شن های ساحل گم میشد. با یه قلب پر از درد و چشمای آبرنگی رفتم حتی تا لحظه آخر منتظر آخرین نشونه بودم که منو متوقف کنه ولی الان بهتر میفهمم که شاید اگه هیچوقت خونه رو ترک نمی‌کردم و تنها نمی‌شدم هیچوقت یاد نمیگرفتم با خودم تنها باشم. اگه ترکش نمی‌کردم هیچوقت نمی‌فهمیدم میشه بدون اون هم زندگی کرد. نیاز داشتم بفهمم، درد بکشم و بدون اون زندگی کنم.

    .

    تبدیل شدم به آدمی که گفتم هیچوقت نمیشم و کارایی میکنم که میدونم درست نیستن. حس میکنم زندگیم متعلق به خودم نیست... وقتی خوشحالم. شاید فقط خوابم؟ کاش بیدار شم... کاش بیدار شم... .

    • Bella ִ𖧧
    • دوشنبه ۹ بهمن ۰۲
        Sing me to sleep
        Sing me to sleep
      I don't want to wake up
      on my own anymore

      Don't feel bad for me
        I want you to know
    Deep in the cell of my heart
        I really want to go
              ‌‌ ⭑
    disorientation
    /dɪsˌɔːrɪənˈteɪʃn/
    noun
    occurs when you are confused about the time, where you are or even who you are.
              ‌‌ ⭑
         ‌ □ ‌‌‌‌ Male
         ‌ □ Female
         ‌ ■ Person
    نویسندگان