۱۱ مطلب با موضوع «چرت‌و‌پرت‌ها» ثبت شده است

چرت‌و‌پرت: تو نمیر آکی.

 پرده ها پایین‌ان. هالهٔ مبهمی از نور خورشید روی فرش و تخت نامرتبمه. هنوز مزه توت بافرهنگِ له‌شده رو حس می‌کنم. پاهام یخ زدن. دفتر طراحیم که روش طرح سهراب سپهریه بازه. اسکچ وایولت اورگاردن هنوز کامل نشده. با اتود هفت‌دهم صورتی، توی دفترچه گل‌گلی‌م از تو مینویسم. تموم صفحه‌های کوچیکش پر از نوشته هام برای توعه و پر از همهٔ آهنگایی که اگه می‌تونستم برات می‌خوندم.

تو کنار زخم هام ستاره کشیدی و حالا من دارم خون‌ریزی می‌کنم.

آهنگ کاردیگن تیلور سوئیفت، سردمدار پلی‌لیست جدیدم مدام تکرار می‌شه. می‌دونی، من دارم با ضعیف بودنم به خودم زخم می‌زنم.

بابا صدام می‌زنه، میگه آب جوش اومده. جوراب راه‌راه زرد و مشکی‌مو می‌پوشم و در حالی که با شلوار صورتی و موهای نامرتب بیش از پیش شبیه احمقا شدم، می‌رم بیرون. بابا زیر پتو خوابیده و مَستر آنیستورو روی مبل داره خودشو لیس می‌زنه. دونه های ریز چایی رو می‌ریزم توی فلاسک و آب جوش روش. می‌رم توی حیاط. باد سرد زمستونی پوستمو می‌سوزونه. گرمای بی‌جون خورشید رو دوست دارم. خمیازه می‌کشم و همراه حباب‌های خیالی کنار سرم برمی‌گردم روی تختم و خیال می‌کنم، تا اینکه به تو می‌رسم. اون کنار نشستی، اسکچامو ورق می‌زنی و وسط تعریفات ایراد می‌گیری. بعد گیتارو می‌گیری دستت و ادا در می‌اری که داری "می‌نوازی". تصورت می‌کنم که واقعاً داری می‌خندی و منم به گیتار زدن افتضاحت واقعاً می‌خندم.

و می‌دونی چیه؟اصلاً هم نمی‌خوام به روی خودم بیارم فقط یه متوهم فراری‌ام که زیر نقاب یه رؤیاپرداز قایم شده.

از سری اتفاقات غیرمعمولی که باعث شد از واکنش خودم تعجعب کنم این بود...آدم رنگیه روی میز خوابیده بود یه ایده به سرم زد گردنش رو قلقلک دادم و رسما فلنگو بستم فرار کردم و برگه عربیمو تحویل دادم. روز بعدش داشتیم نرمش میکردیم حواسم نبود یهو پشت گردنم ویزویز کرد قلقلکم شد و خندید برام عجیبه و ناراحت شدم که انقدر ذوق کردم و جالبه که چقدر زود واکنش نشون داد این روزا همه چیز یجور دیگه‌ست. شاید هیچوقت فرصت اینو نداشته باشم که چیزی بیش از آشنا بشیم اما همیشه برام یه آدم جالب و رنگی می‌مونه. (انقدر از دور نگاهت کردم که وقتی از نزدیک می‌بینمت انگار نمی‌شناسمت)

-*-

میتونم تا ابد به curious kid ـی که وگا برای توصیفم گفت لبخند بزنم و متشکر باشم. *درخشش*

-*-

معاون مدرسه‌مون رسما یه پا خانم ترانچبال* امروزیه. جوری که از اون ور حیاط میبینمش از این ور ازش می‌گریزیم در دین پراکنده میشویم و دست به دعا میشیم برای سلامتی پاچه‌هامون. (متأسفم بابت گفتنش اما واقعاً یا پاچه میگیره یا واقعا پاچه هاتو میگیره*wtf) 

*خانم ترانچبال مدیر مدرسه ای هست که ماتیلدا می‌رفت روایت داریم -هم کتاب هم فیلمش که یکی از بچه ها رو از گیس گرفت و پرت کرد اون طرف دیوار. ما هم اگه شعونات مورد نظرش رو رعایت نکنیم یه همچین سرنوشتی برامون رقم میخوره."-"

-*-

در آخر،

توصیه خواهرانه ای که میتونم بهتون بکنم اینه که:

به هیچ وجه کتاب مورد علاقتون رو به مدیرتون ندید چون دیگه بهتون نمیدتش و حتی اگه برید به ظاهر بگید خوندیدش؟قشنگ بود؟ هم بهتون برنمیگردونه.^^ (ولی من دلم برای کتابم تنگ شده:)))

نتیجه این تجربه: دیگه کتابامو قرض هیچ احد و ناسی نمیدم

​​​​​​-*-

پی‌نوشت۱: یروز نشستم کنار باغچه و به مورچه‌های روی گل رز زردمون که تازه باز شده نگاه کردم هیچوقت نمیدونستم مورچه‌ها فقط یه خط مشکی پادار نیستن. (The greatest discovery of the world)

پی‌نوشت۲: راننده سرویس بهمون رولت خامه‌ای داد و رسما پشمام جوری ریخت که گفتم حتما توش سم ریخته."-"

پی نوشت۳: عنوان پست مال انیمه چینساو منه. اولش عصبانی شدم که چرا خودشو فدا کرد اما منم اگه جای هیمنو بودم همین کارو می‌کردم=)

 
Error

Album: eye cue rew see

By Plastic girl in closet

Magic Spirit

 این آهنگ تقریباً برای ۹ سال پیشه-(۲۰۱۴)

  • نظرات [ ۳ ]
    • Bella ִ𖧧
    • چهارشنبه ۲۶ بهمن ۰۱

    چرت‌و‌پرت: می‌نویسم.

    اواخر دی ماه زمستون ۱۴۰۱ ساعت ۷:۱۰صبح مه همه جا رو زیر گرفته آروم آروم در حالی که جمع نشستیم و به رادیو منزجز کننده‌ی "جوان‌ایرانی سلام" گوش میدیم با ترس و تعجب و حتی شاید شگفتی به تصویر مبهم جلوی چشمامون نگاه می‌کنیم به صفحه های خالی به صحنه های اجرا نشده به نیمه بی رنگ نقاشی که دقیقا مقابل چشمامونه زل زدیم و می‌پرسیم بعدش قراره چی ببینیم؟

    کاش جواب دقیقی بود اما سوال مهم تری وجود داره که مبهم تر و گیج کننده تر از اونه "بعدش باید چیکار کنم؟" فقط شنا کن اما متاسفانه من شنا بلد نیستم بنظر میاد قراره غرق شم ولی مشکلی ندارم

  • نظرات [ ۵ ]
    • Bella ִ𖧧
    • سه شنبه ۲۷ دی ۰۱

    چرت‌و‌پرت: همش تقصیر مایکیه.

    نمیدونم به چه دلیل اما دلم رندوم نویسی خواست D":

  • نظرات [ ۲۵ ]
    • Bella ִ𖧧
    • جمعه ۲۷ آبان ۰۱

    چرت‌و‌پرت: Anone...~

    -درونت اقیانوسی رو احساس میکنم که درکش نمیکنم

    +منم درکش نمیکنم

    "از کجا باید شروع کنم؟" "از چی باید بگم؟" سوالیه که خیلی از خودم پرسیدم ولی حداقل الان میدونم اگه به پرسیدن این دسته از سوالات ادامه بدم تا ماه ها هیچ پستی نخواهم گذاشت پس فقط می‌نویسم 

  • نظرات [ ۹ ]
    • Bella ִ𖧧
    • پنجشنبه ۱۴ مهر ۰۱

    چرت‌و‌پرت:روز هایی که بی وقفه فقط تکرار میشن

    We might be dead by tomorrow 
    SOKO
    Magic Spirit

     

    خب آهنگ پست رو به عنوان یه هدیه بخاطر محو بودن/نبودن توی بیان این چند وقته بدونید چون خودمم خیلی دوست داشتم پست بزارم اما دلایل عجیب غریبی که خیلیشو به یاد ندارم منو متوقف میکرد حتی گاهی پست ها رو میخوندم ولی بی نظر رهاشون میکرد(به خدا من بیشعور نیستمTT) یا بدتر نظرمو می‌نوشتم و بعد صحفه رو رفرش میکردم"-"...

  • نظرات [ ۱۰ ]
    • Bella ִ𖧧
    • سه شنبه ۲۲ شهریور ۰۱

    چرت‌و‌پرت: even tired eyes can look excited

    (دوپو کیوت...TT)

    پیش‌گفتار: جوجوتسو فنا، بیاید با هم به توافق برسیم که ماهیتو با همه چندش و بد بودنش هم واقعا خوشگله هم عقیدش قشنگ و جالبه(روح نفرین شده از این بشر خوشگل تر و چندش تر؟نه نداریم)

    مرتیکه چندش خیلی ازت خوشم میاد ولی خیلی نفرت انگیزی اه...(حتی نقاشیشو هم کشیدم::)(ولی جونپی...*ترک کردن صحنه با حالتی پر بغض*)

  • نظرات [ ۴۶ ]
    • Bella ִ𖧧
    • يكشنبه ۳۰ مرداد ۰۱

    چرت‌و‌پرت:تفاوت‌ها و فاصله‌ها

    نمیدونم چطوری ولی شروع میکنم -

  • نظرات [ ۱۲ ]
    • Bella ִ𖧧
    • شنبه ۲۵ تیر ۰۱

    مقدار زیادی چرت و پرت~

    چون نتونستم چیزی آپلود کنم عکس پست:")

    یه چند روزیه امتحاناتم تموم شده ولی به دلایل مختلف مثل تنبلی یا بهانه اول قالب جدید بعد پست به تأخیر انداختمش ولی الان دیدم خیلی دلم تنگ شده و نمیتونم ننویسم

    خیلی دلم برای اینجا نوشتن و کامنت هاتون تنگ شده=") برام بنویسید

  • نظرات [ ۱۸ ]
    • Bella ִ𖧧
    • شنبه ۲۱ خرداد ۰۱

    اندر احوالات اوایل اردیجهنم

    اول از هر چیز یه شب آروم رو تصور کنید که کنار پنجره روی تخت خوابیدین و باد خنک شبونه به صورتتون برخورد می‌کنه و به Coffeine از akiyama kiro گوش میکنید*

  • نظرات [ ۱۷ ]
    • Bella ִ𖧧
    • شنبه ۳ ارديبهشت ۰۱

    مقدار زیادی چرت و پرت:بهار~

    میدونی ،از بین سه نیاز اولیه انسان، خواب هشتاد درصد وجود منو فراگرفته

    پس غذا هیچ جوره نمیتونه جای خواب رو برام بگیره

    بینهایت مود

  • نظرات [ ۵ ]
    • Bella ִ𖧧
    • دوشنبه ۲۳ اسفند ۰۰
        Sing me to sleep
        Sing me to sleep
      I don't want to wake up
      on my own anymore

      Don't feel bad for me
        I want you to know
    Deep in the cell of my heart
        I really want to go
              ‌‌ ⭑
    disorientation
    /dɪsˌɔːrɪənˈteɪʃn/
    noun
    occurs when you are confused about the time, where you are or even who you are.
              ‌‌ ⭑
         ‌ □ ‌‌‌‌ Male
         ‌ □ Female
         ‌ ■ Person
    نویسندگان