۴ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

ریه های پر از پروانه

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند                  

                           چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

ـحافظ


+1 وقتی برمیگردم به کتاب عربی پارسالم(در جهت یاداوری و تمرین) و صفحه اولش این بیتی که من ننوشتمش(و میدونم‌ کی نوشته)رو میبینم و میفهمم تموم اون چیزی که پارسال میخواستم باور به این بیته

+2 اخه من چرا انقدر سوتی میدمTT این هفته برای دوتا از معلم هام نوشتم فلانی هفتم،فلان مدرسهTTچرا ذهنم باور نکرده رفتم هشتمTT(هفته قبلشم لیریک فرستادم تو گروهT-T)

+3 برای تحقیق درس تفکر موضوع فلسفه رو انتخاب کردم:`) عاشق موضوع های آزادم:]

+4این هفته بدون هیچ برنامه ریزی درس خوندم و خوب درس خوندم*بازگشتن به سال های طلایی درسخون کلاس بودن* بازده خوبی داشت*اعتماد کردن به خود*

+5 اگه گنشین ایمپک دانلود شد..بار دومه دارم دانلودش میکنم و نمیشهTT

+6 ست کردن پروفایل هرچقدرم لوس باشه وقتی پای دازای و چویا باشه فرق دارهD":

+7عنوان..این هفته کلا همین حسو داشتم:""

+8حالا باید بخاطر داشتن یه روز بی دغدغه تا هفته دیگه صبر کنم..*اشک

+9 نوراگامی خیلی قشنگهD":

+ 10 تنها دلیلم برای درس خوندن با برنامه فقط اجتناب از استرسه البته فقط این نیست اما مهم ترینشه

+11 با عدد یازده تمومش میکنم انقدر که این عدد یازده گیر داده به من:/

یه بار دیگه به این آهنگ گوش بدیم:""")

 Song cry-August Alsina cover by yeonjun TXT

شب بخیر^^💙

  • نظرات [ ۷ ]
    • Bella ִ𖧧
    • چهارشنبه ۲۸ مهر ۰۰

    3> هقTT

     

    دریافت

    اون بوس یئونجون اون ذوق کردن گیوووو بننبینسمنیتست D""": من خوبم و اصلا هم توی اکلیلا شنا نمیکنمTT

    پ.ن۱ اینو میذارم یادم بمونه بخاطرش کل روز داشتم عر میزدم و تو ذهنم پلیش میکردمT^T

    پ.ن۲ بعد از سه ماه اولین باره برای امتحان درس میخونم"-" یه کار عادیه (به عنوان یک دانش آموز) اما حس میکنم کل بدنم رفته تو شک...کمرم و گردنم از موقعی درس خوندم درد می‌کنه"-"\... شما چه می‌کنید؟

    پ.ن۳ اهنگشم گوش کنید که بسی...:"

    پ.ن۳ و نیم(انتظار دارید برم دوتایی بعدیو درست کنم؟) (ولی یادم رفت چی میخواستم بگم کهTT) (به هر حال انتظار نداشته باشید دوباره پاکش کنم حالا که اضافش کردم)

    پ.ن۴ راستی...لنت به هر چی دوستی سه نفرس'-' فقط حس اضافی بودن میدن:/

    پ.ن۵ شب بخیر خواب های مارشمالویی ببینیدD": *اشاره به ویدیوی بالا

  • نظرات [ ۵ ]
    • Bella ִ𖧧
    • جمعه ۲۳ مهر ۰۰

    anyway

    جمع کردن اطلاعات راجب اتفاقات و دنیای دور برم رو دوست دارم هرچند فکر میکنم بیشتر شبیه روشن تر کردن یه موضوعه و یاد گرفتن یه چیز جدید ارزش بیشتری داره .

     

    مثل همیشه سوال:"

    ۱.زندگی ارزشی هم داره؟میشه ارزشی بیش از خوشی و درد داشته باشه؟

    یا به قول دازای سان:

     Do you really think there is any value in the act of living?=D 

     

    ۲.اگر تناسخ رو در نظر بگیریم توی زندگی بعدی دوست دارید چه موجودی باشید؟

     به شخصه زندگی یه گربه مثل گارفیلد رو ترجیح میدم یا اینکه سنگXD

     

    ۳.تا حالا فک کردید چرا سوال میپرسم؟D:

     

    +۱ از طرفی خوشحال میشم از لطف و کمک دیگران اما از طرف دیگه اینکه بخوام جبران کنم یا تشکر کنم سخته پس ترجیح میدم فقط حس کنم اگه کمک خواستم کسی باشه حتی اگه کمک نگیرم

    +۲ در تلاش برای اوتاکو کردن مامانم بیست و چهارساعته : مامان بانگو ببینیم؟ 

    +۳ اگه یه نکته مثبت توی کار اشتباهی که انجام دادین پیدا کنید دیگه نگرانش نخواهید بود=)

    یکی از بهترین چیزی که این روزا یاد گرفتم

    +۴ عکس پست..TT

  • نظرات [ ۱۳ ]
    • Bella ִ𖧧
    • سه شنبه ۲۰ مهر ۰۰

    وی عنوانی ندارد لطفا هی نگو این فیلد نمی‌تواند خالی باشد

    *نویسنده این وبلاگ دلش برای پست گذاشتن تنگ شده است*

    بله سوال دارم:>

    شما هدف و برنامه ای برای آینده دارید؟و در حال حاضر دارید براش تلاش میکنید؟

    جواب دادن من به عنوان طرح کننده‌ی سوال بر اساس حقیقت می‌تونه شما رو به کامنت گذاشتن سوق بده اما مشکل اینجاست پرسنده ی سوال از پیدا کردن این جواب ناامیده

    +معمولا عکس پست با محتوای پست باید یکی باشه اما بیخیال ماه منو بنگرید:">این عکسش خیلی کیوته:"

    +اگه بخوام یکم بهتر منظور پست قبل رو برسونم...زندگی و مرگ هیچکدوم کافی نیستن یه جای بهتر نیاز دارم

    + میدونستید وویس اکتور دازای ، میامورو میانو آهنگ خونده؟اونم نه یکی بلکه چندتا؟:" گوش بدیدT-T

    با اینکه هنوز نتونستم معنای زندگی رو درک کنم

    از الان به جاودانگی میگم خداحافظ

    شاید بتونم از این جهان زودگذر لذت ببرم

  • نظرات [ ۱۷ ]
    • Bella ִ𖧧
    • چهارشنبه ۷ مهر ۰۰
        Sing me to sleep
        Sing me to sleep
      I don't want to wake up
      on my own anymore

      Don't feel bad for me
        I want you to know
    Deep in the cell of my heart
        I really want to go
              ‌‌ ⭑
    disorientation
    /dɪsˌɔːrɪənˈteɪʃn/
    noun
    occurs when you are confused about the time, where you are or even who you are.
              ‌‌ ⭑
         ‌ □ ‌‌‌‌ Male
         ‌ □ Female
         ‌ ■ Person
    نویسندگان